اهمیت تعاملات اجتماعی در دنیای تکبعدی/ چرا ارتباطات انسانی ضروری است؟
طبق گفته کارشناسان و تحقیقات علمی، روابط اجتماعی، فراتر از یک نیاز ساده، کلید سلامت روان، جسم و طول عمر انسان است. درحالی که انزوا به یکی از چالشهای اصلی جوامع مدرن بدل شده است، تعاملات سادهای مانند گفتوگوهای روزانه یا حضور در جمعهای اجتماعی میتوانند نقشی تعیینکننده در بهبود کیفیت زندگی ایفا کنند.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی مغز دانشگاه علوم پزشکی ایران، از دوران باستان تا عصر کنونی، انسانها در بستر اجتماعات حیات یافتهاند و این پیوندها، رکن اصلی بقای آنها بوده است. در گفتوگویی علمی کارشناسان اعصاب و روان با استناد به پژوهشهای معتبر و تحلیلهای عمیق، به این پرسش پاسخ دادند که چرا تعاملات اجتماعی، از گفتوگوهای ساده روزانه تا ارتباطات خانوادگی گسترده، قادر به تقویت مغز و افزایش طول عمر هستند. این گفتوگو، با نگاهی چندوجهی به تأثیر روابط اجتماعی بر مغز، تمایز میان تنهایی و طردشدگی، و ارائه راهکارهای عملی برای غلبه بر انزوا، دریچهای نو به اهمیت اجتماعات در زندگی مدرن گشود.
راز ساردینیا: چرا «روابط» طول عمر را افزایش میدهند؟
محمد خادمی؛ روانشناس شناختی با اشاره به جزیره ساردینیا در ایتالیا، منطقهای که امید به زندگی ساکنان آن به دلیل روابط اجتماعی قوی، بهطور چشمگیری بالا است عنوان کرد: در این منطقه، افراد از صبح با همسایگان گفتوگو میکنند، خرید روزانه انجام میدهند و در کنار خانوادههای گسترده زندگی میکنند. حتی افرادی که بیش از صد سال سن دارند، به دلیل این ارتباطات از امید به زندگی و کیفیت زیستی مطلوبی برخوردارند.
وی به پژوهشی در سال ۲۰۱۵ اشاره کرد که بر روی دهها هزار نفر انجام شد و نشان داد روابط اجتماعی، بیش از عواملی مانند ترک سیگار یا ورزش، بر افزایش طول عمر تأثیر دارند. این پژوهشگر شناخت اجتماعی افزود: ساختار متراکم شهرها در ساردینیا، مانع از دوری افراد از یکدیگر می شود و این، راز طول عمر ساکنان آن است.
مغز اجتماعی، تکامل برای ارتباط
علیرضا نوری؛ پزشک و پژوهشگر علوم اعصاب نیز از منظر زیستشناختی به موضوع پرداخت و گفت: مغز، انزوا را مشابه درد جسمانی پردازش میکند. هنگامی که تنها هستیم، بخشهایی از مغز که مسئول پردازش درد هستند، فعال میشوند.
وی به مفهوم انعطافپذیری عصبی (نوروپلاستیسیتی) اشاره کرد و توضیح داد: هر گفتوگو و هر ارتباط جدید، مانند تمرینی برای مغز عمل میکند. این تعاملات، شبکههای عصبی جدیدی ایجاد کرده و مغز را قویتر و سالمتر نگه میدارند.
نوری تأکید میکند: که مغز انسان در طول تاریخ برای زندگی اجتماعی تکامل یافته و بدون ارتباط، عملکرد طبیعی خود را از دست میدهد.
تنهایی در برابر طردشدگی، تمایز در چیست؟
پرهام رایگانی؛ رواندرمانگر و پژوهشگر توانبخشی شناختی نیر تفاوت میان تنهایی و طردشدگی را تبیین کرد و یادآور میشود: تنهایی گاهی انتخابی و حتی ضروری است، اما طردشدگی، احساسی از کنار گذاشته شدن ایجاد میکند که میتواند آسیبزا باشد.
وی افزود: برچسبهایی که به تجربیات خود نسبت میدهیم، مانند «من همواره تنها هستم.»این احساسات را تشدید میکنند.
رایگانی به سریالهای قدیمی ایرانی اشاره کرد که در آنها حس طردشدگی پس از جدایی یا مهاجرت فرزندان برجسته بود و گفت: مهم آن است که چه معنایی به تجربه خود میدهیم. اگر تنهایی را بهعنوان شکست تلقی کنیم، آسیب بیشتری متحمل میشویم.
از انزوا به ارتباط، اقدامات ساده اما تأثیرگذار
محمد خادمی، علیرضا نوری و پرهام رایگانی هر سه بر ضرورت اقدامات عملی برای تقویت روابط تأکید کردند و در ادامه محمد خادمی عنوان کرد: باید از اقدامات ساده آغاز کرد؛ مانند گفتوگوی کوتاه با همسایه یا برقراری تماس تصویری با خویشاوندان.
وی از تجربه شخصی خود گفت: هنگامی که با مادربزرگم تماس تصویری برقرار میکنم، حال روحیام بهبود مییابد. این اقدام هرچند جایگزین دیدار حضوری نیست، اما تأثیر قابلتوجهی دارد.
مغز، عضلهای که هرگز پیر نمیشود
علیرضا نوری به توانایی یادگیری مغز حتی در سنین بالا اشاره کرد و گفت: مغز مانند عضلهای است که با تمرین، حتی پس از دورهای طولانی عدم فعالیت، دوباره فعال میشود.
وی به نمونهای از سالمندان اشاره کرد که یاد گرفتند چگونه از گوشی هوشمند استفاده کنند و این یادگیری، کیفیت زندگی آنها را بهبود بخشیده است.
این پژوهشگر علوم اعصاب افزود: نباید از اشتباه کردن هراسید. اگر در استفاده از برنامهای مانند تاکسیهای تلفنی ، چندین بار آدرس را اشتباه وارد کنید، سرانجام آن را خواهید آموخت. چرا که مغز تا پایان عمر قابلیت یادگیری دارد.
نه انزوای مداوم، نه حضور همیشگی در جمع
پرهام رایگانی بر اهمیت تعادل برای حضور در اجتماع یا تنهایی تأکید کرد و گفت: نباید همواره تنها بود همچنین نباید همیشه در جمع حضور داشت. باید تعادلی میان این دو یافت.
وی پیشنهاد داد: ارتباط با افراد در سنین و موقعیتهای مختلف، تجربه زیستی را غنیتر میکند. به این مفهوم که من تنهایی خود را به رسمیت میشناسم، اما اجازه نمیدهم همواره تنها بمانم. گاهی خودم تماس میگیرم یا دیدار میکنم.
هراس از تنهایی، سیگنالی برای بقا
علیرضا نوری هراس از تنهایی را طبیعی دانست و گفت : این هراس مانند دردی است که هنگام برخورد سوزن به دست احساس میشود. مغز انزوا را خطر تلقی کرده و این سیگنال را برای تشویق به ارتباط ارسال میکند.
وی افزود: حتی گفتوگوی کوتاه با همسایه میتواند این هراس را کاهش دهد.
در ادامه رایگانی نیز به اهمیت شجاعت در ایجاد رابطه اشاره کرد و گفت: گاهی تصور میکنیم پرسیدن حال دیگران ما را در موقعیت نامناسبی قرار میدهد، اما باید شجاعت به خرج داد. چون روابط سازنده با اقدامات کوچک آغاز میشوند.
این پژوهشگر توانبخشی شناختی یادآور شد: فعال بودن به این معناست که اجازه ندهیم ترس ما را بازدارد.
نظر دهید